هر آنچه که باید درباره مردم یونان بدانیم

گروههای قومی مردم یونان

مردم یونان، به ویژه در شمال یونان، همواره با تنوع قومی، مذهبی و زبانی زیادی مشخص بوده است. مهاجرت‌ها، تهاجمات، فتوحات امپراتوری و جنگ‌های قرن بیستم، همگی به این تنوع فرهنگی کمک کردند، که همچنان مشخصه یونان مدرن است – علی‌رغم چندین نمونه از مبادلات جمعیت، که در نتیجه معاهدات یونان و بلغارستان در سال 1919 رخ داد.

و بین یونان و ترکیه در سال 1923، همراه با سیاست های طولانی مدت دولت برای همگون سازی، یا یونانی سازی. بر اساس ایدئولوژی غالب دولت یونان، همه مردم یونان یونانی هستند یا باید باشند. در نتیجه وجود تنوع قومیتی و ملی در کشور به عنوان یک موضوع حساس باقی مانده است.

موضع رسمی دولت یونان این است که هیچ اقلیت قومی یا ملی در این کشور وجود ندارد و تقریباً کل جمعیت یونانی هستند. تنها اقلیت رسمی که توسط دولت یونان به رسمیت شناخته شده است، اقلیت مذهبی، اقلیت مسلمان تراکی (تراکیا) است که وجود آن در معاهده لوزان 1923 به رسمیت شناخته شد. با این وجود، جمعیت یونان شامل افرادی است که خود را ترک، مقدونی، آلبانیایی، آرمانی (ولاچ) و روم (کولی) می دانند.

زبان یونان مردم یونان

یونانی زبان اکثریت مردم قبرس و یونان است به درجات مختلف در جنوب آلبانی، جنوب ایتالیا، ترکیه و بلغارستان نیز یافت می‌شوند. جوامع مهاجر یونانی نقش مشخصی در اروپا، آمریکای شمالی و جنوبی، استرالیا و آفریقای جنوبی دارند.

زبان ها

زبان یونانی یکی از قدیمی‌ترین زبان‌های هند و اروپایی است که قدیمی‌ترین شکل نوشتاری آن (خطی B) مربوط به قرن پانزدهم قبل از میلاد است. کوئینه (زبان عهد جدید) و یونانی بیزانس نشان دهنده مراحل میانی یونانی هستند. آنها در نهایت در قرن نوزدهم جای خود را به یونانی جدید دادند (به جز در مراسم عبادت کلیسای ارتدکس یونان که هنوز از کوئین استفاده می کند)، اگرچه تقریباً از قرن 15 به بعد، این زبان جنبه بسیار مدرنی داشت.

یونانی مدرن شامل یونانی مدرن استاندارد و گویش های مختلف منطقه ای است. یونانی مدرن استاندارد زبان رسمی دولتی است و ترکیبی از دو شکل تاریخی است: دموتیک، که به طور گسترده صحبت می شود، و کاتارووسا، شکلی عمداً باستانی که عمدتاً نوشته می شد و تا اواسط دهه 1970 در اسناد و روزنامه های رسمی دولتی ظاهر می شد.

تلفظ یونانی

جداول نویسه‌گردانی جداگانه معمولاً برای یونانی کلاسیک و مدرن استفاده می‌شود. با این حال، تغییرات در تلفظ زبان یونانی و قراردادهای نویسه‌گردانی متناقض منجر به اختلافات گسترده، حتی در ارائه نام‌های یونانی جدید در املای رومی شده است. اگرچه به طور رسمی به رسمیت شناخته نشده است، اما زبان های اقلیت رایج در این کشور عبارتند از ترکی، مقدونی، آلبانیایی (به ویژه در گویش معروف به Arvanítika، انواعی از زبان آلبانیایی توسکی که در قرن پانزدهم توسط مهاجران آلبانی فعلی به یونان برده شد)، بلغاری، رومی. ، آرمانیایی (شکلی از رومنس شرقی، مشابه داکو-رومانیایی، که توسط آرمانی ها صحبت می شود و همچنین به آن مکدورومانیایی می گویند) و مگلنو-رومانیایی (شکل دیگری از رومنس شرقی، که در چند روستا در شمال صحبت می شود).

دین یونان

علیرغم مدیریت طولانی مدت عثمانی، تقریباً تمام جمعیت متعلق به کلیسای یونان (کلیسای ارتدکس یونان) است. این نهاد یک کلیسای ارتدکس شرقی خودمختار (از لحاظ کلیسایی مستقل)، سلسله مراتب کلیسایی خود را منصوب می کند و توسط مجمعی متشکل از 12 کلانشهر تحت ریاست اسقف اعظم آتن رهبری می شود. تقریباً تمام مردم کرت به شاخه خاصی از کلیسای یونان به ریاست اسقف اعظم کرت تعلق دارند که مستقیماً مسئول پاتریارک کلیسای قسطنطنیه است، مانند راهبان کوه آتوس که یک نهاد نیمه خودمختار با فرماندار یونانی را تشکیل می دهند اما با یک فرماندار یونانی. مدیریت خودشان

مسلمانان یونان

اقلیت مسلمان (عمدتاً سنی)، که بیشتر بخش غیر ارتدوکس جمعیت را تشکیل می‌دهند، عمدتاً ترک هستند و در غرب تراکی و دودکانیز متمرکز هستند. کاتولیک‌های رومی و یونانی که عمدتاً در آتن و جزایر غربی که قبلاً تحت حاکمیت ایتالیا بوده‌اند، بقیه را تشکیل می‌دهند، به جز چند هزار طرفدار پروتستانتیسم و یهودیت. جمعیت یهودی یونان با نسل کشی نازی ها در جنگ جهانی دوم تقریباً از بین رفت.

روند جمعیتی

بیشتر رشد کشور در سال‌های پس از استقلال یونان از عثمانی در سال 1832 ناشی از دو عامل بود: الحاق مناطق اطراف – جزایر ایونی (1864). تسالیا و آرتا (1881)؛ Ípeiros، یونان مقدونیه، و کرت (1913); تراکی (1920)؛ و دودکانیز (1947) – و هجوم حدود 1.5 میلیون پناهنده یونانی از آسیای صغیر در دهه 1920 در نتیجه معاهده لوزان. مهاجرت در سال های 1911-1915 قابل توجه بود و بعد از جنگ جهانی دوم شدیدتر شد. رایج ترین مقاصد مهاجران ایالات متحده، کانادا، استرالیا و کمی بعد آلمان، بلژیک و ایتالیا بودند.

دهه‌های 1950 و 1960 از نظر جمعیتی راکد بودند، اما در دهه 1970 رشد جمعیت احیا شد. با این حال، این تقریباً به طور کامل به دلیل جابجایی های بین المللی جمعیت بود و نه به دلیل افزایش نرخ رشد طبیعی، که پایین باقی ماند. در اواسط دهه اول هزاره جدید، اکثریت مهاجران از اروپای مرکزی و شرقی، عمدتاً آلبانی، و پس از آن بلغارستان، رومانی و اوکراین بودند.

در یونان تضاد بین مناطقی که جمعیت خود را از دست می دهند (دو سوم پلوپونیسوس جنوبی؛ تمام جزایر ایونی به جز کورفو؛ کوه های مرکزی، جنوب غربی و شمال شرقی سرزمین اصلی یونان؛ و بیشتر جزایر شرق دریای اژه) و مناطقی که به سرعت در حال افزایش هستند. مردم (آتیکی و سایر مناطق خارج از شهرهای بزرگ) پیامدهای اجتماعی و سیاسی داشتند.

در اوایل قرن بیست و یکم، از آنجایی که نرخ باروری کمتر از نرخ جایگزینی باقی ماند و با کاهش مهاجرت، نرخ رشد کلی جمعیت کاهش یافت. اگرچه امید به زندگی مردان و زنان یونانی برای مدتی کمی بیشتر از سایر کشورهای اروپای غربی بود، اما این تفاوت از اواخر قرن بیستم به دلیل تغییر در رژیم غذایی و فعالیت های یونانیان کاهش یافته است.

اقتصاد یونان

اقتصاد یونان در دوره پس از جنگ جهانی دوم رشد سریعی را تجربه کرد، اما یکی از کم توسعه‌ترین اقتصادهای اتحادیه اروپا (EU) باقی مانده است. منابع طبیعی کشور محدود است، روند صنعتی شدن آن کند بوده و با تراز پرداخت ها دست و پنجه نرم کرده است. کشتیرانی، گردشگری، و حواله های کارگران خارج از کشور (که آخرین آنها به طور پیوسته در حال کاهش است) پایه های اصلی اقتصاد هستند.

 

برچسب ها:
نوشته‌های پیشین
هر آنچه که باید در باره جزایر یونان بدانیم
نوشته‌ی بعدی
هر آنچه که باید درباره شهرهای یونان بدانیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست